۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

عناصر داستان( زاویه دید)

الف- روایت نامه ای
در این نوع روایت ، تمام داستان در قالب نامه ای است که از طرف یک یا دو نفر نوشته شده است و تمام وقایع داستان در همین نامه ها شرح داده می شود . این نوع زاویه دید نیز از دید اول شخص است و تمام فعل ها همانند روایت اول شخص به کار می روند . رمان " نامه های ورتر" نوشته گوته و"از...به" نوشته رضا امیرخانی و " بابا لنگ دراز" نوشته جین وبستر دارای چنین زاویه دیدی هستند . این نوع روایت دارای جذابیت خاصی است و خواننده احساس می کند از خصوصی ترین بخش زندگی شخصیت داستان نیز سر در می اورد .
ب- روایت خاطره نویسی
گاهی نویسنده برای تنوع در نوع روایت از روش یادداشتهای روزانه استفاده می کند .  بسیاری از رمانهای بزرگ و جذاب دنیا با چنین زاویه دیدی نوشته شده اند . " دزیره " نوشته آن ماری سلینکو دفترچه ممنوعه "دسس پدس و " از شیطان اموخت و سوزان" فرخنده آقایی از این نوعند .
ج-جریان سیال ذهن
این زاویه دید روایتی است که مخاطب ندارد راوی داستان همچون آدمی مالیخولیایی با خودش حرف می زند و انچه در گذشته اتفاق افتاده شرح می دهد . این زاویه دید می تواند در تمام رمان مورد استفاده قرار گیرد و یا در بخشی از ان .نمونه ای از ان را در رمان قاعده بازی و بوف کور می بینیم .
بررسی زاویه دید قاعده بازی
داستان از زاویه دید اول شخص با تکنیک جریان سیال ذهن روایت می شود . در این روش راوی که خود شخص اول داستان است و همه قضایا مربوط به اوست خواه ناخواه همه چیز را به نفع خود نمایش می دهد.
این رمان از نظر موضوع به خاطر کاربرد جریان سیال ذهن ، سخن گفتن راوی با خود و شرح حالات ذهنی و روانی اش درطبقه رمانهای روانی قرار می گیرد.
یکی از ویژگی های رمان روانی استفاده از زاویه دید جریان سیال ذهن است .
" یکی از تکنیکهایی که در داستان نویسی امروزی مرسوم شده است شیوه جریان سیال ذهن Stream ofconsciousness است . این اصطلاح در اصل عبارتی از ویلیام جیمز است در کتابی موسوم به اصول روانشناسی . در رمانهای روانی گفتارها جنبه عقلانی و طبیعی دارند و در ان از لایه های مادون لایه های عقلانی خبری نیست .-(شمیسا، ص201 )
دیگر اینکه "در رمان روانی ( psychological) از مسایل ذهنی و روانی قهرمان یا قهرمانان داستانی سخن می رود ."(میرصادقی ،185)
"دیگر از شگردهایی که در شیوه جریان سیال ذهن مورد استفاده قرار می گیرد گفتارهای بی مخاطب و به اصطلاح حدیث نفس است "(شمیسا،203 )
از طرفی "در جریان سیال ذهن با مفهوم روانکاوی سر وکار داریم و اینکه ادم چیست و چه کاره است (همان،.204 )
همچنین"توجه به سیلان ذهن و تداعی افکار در ذهن فرد ناگزیر منجر به تاکید بر تنهایی ذاتی فرد شد زیرا هر ذهنیتی منحصر به فرد و جدا از اذهان دیگر است ."(لاج،ص 119)
در این داستان نویسنده عمدا راوی اول شخص را انتخاب کرده تا او خود را ابتدا به دروغ به قصد خودستایی توصیف کند سپس در پی تحولات روحی ،واقعیت را بگوید . راوی داستان مردی است که به دنبال کشف راز روح خود و عریان نمودن ان ،خاطرات خود را می کاود او که به ظاهر از سوی اداره کل ضایعات و در واقع از سوی خود مامور کشتن کسی شده در به در به دنبال قربانی می گردد. او با وا کاوی اعمال گذشته اش تمام مراحل زندگی نکبت بار خود را مرور می کند و به یاد می اورد که به تمام دوستان و اطرافیانش نارو زده همه را بر اثر حسادت و بد ذاتی خودش به کشتن داده یا به جان هم انداخته است . او حتی به تنها دامادش حسودی می کند که چرا دخترش او را دوست دارد. او را عنکبوتی می داند که دختر را در تارهای خود اسیر کرده است . راوی مردی گسیخته از همه چیز و همه کس را نشان می دهد که از خود و گذشته خود فراری است و سایه سنگین اعمالش را می بیند که دنبالش می اید و او فرار می کند در حالیکه به کشتن او می اندیشد گاهی او کسی است که در بند همان شکاری است که باید کشته شود هر دو از هم می گریزند و به دنبال هم میگردند این "او "نفسی است که یک عمر گناهانی را به وی تحمیل کرده است و به این دلیل باید کشته شود .
برای دیدن متن کامل نقد قاعده بازی به "مقالات مریم غفاری جاهد"مراجعه کنید.

هیچ نظری موجود نیست: